جدول جو
جدول جو

معنی گرس گرس - جستجوی لغت در جدول جو

گرس گرس
صدای تپش قلب
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

صدای پیاپی که از برخورد چیزی به چیزی به گوش برسد مانند صدای سم اسب
فرهنگ فارسی عمید
(گَ گَ)
گرماگرم. رجوع به گرماگرم شود
لغت نامه دهخدا
(گُ رُ گُ رُ)
نقل صوت نعل اسب و مانند آن: دل من گرپ گرپ میزد
لغت نامه دهخدا
بسیار گرم داغ (هوا و غیره) : سمک گفت: ای جوانمرد، راه تو دور است و گرما گرم است، در حال گرمی: ضماد را گرما گرم روی دمل گذاشتن، بحبوحه صمیم: در گرماگرم روزگارانی بود که دولت... نقشه وسیع متحدالشکل کردن لباسها را دنبال میکرد
فرهنگ لغت هوشیار
صدای نعل اسب و مانند آن. یا گرپ گرپ زدن دل. ضربان قلب با شدت و صدا: دلم گرپ گرپ میزد
فرهنگ لغت هوشیار
پر از گره. یا گره گره کاری را کردن، نامنظم و اندک اندک آنرا انجام دادن
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه گرد گردد دایره زننده دوران یابنده: جهان چون آسیای گرد گردست که دادارش چنین گردنده کردست. (ویس ورامین)
فرهنگ لغت هوشیار
قابل پرستش معبود: گذر کردم زآب و شکر گفتم بسجده پیش یزدان گرو گر. (لبیبی) توضیح در این مورد بعضی فرهنگها بمعنی قاهر و قادر و غالب (صفات خدا) و برخی دیگر بمعنی مراد بخش نوشته اند (برهان) و صحیح نمی نماید، خدای تعالی (و آن بجای ترکیب توصیفی یزدان گرو گر یا خدای گرو گر است: فرزند تو امروز بود جاهل و عاصی فردات چه فریاد رسد پیش گرو گر ک (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
پشت سرهم، پیاپی، به مقدار زیاد
فرهنگ گویش مازندرانی